استفاده‌کننده‌ی گرامی

این پایگاه اینترنتی برای گرد‌آوری اصطلاح‌های زبان فارسی و دری (فارسیِ رایج در افغانستان) بنیان‌گذاری شده است. برای هر اصطلاح:

- معنی یا معنی‌های آن و

- یک یا چند مثال داده می‌شود و

- تلاش می‌شود چگونگی پیدایش و دگرگونی آن پژوهش و ثبت شود.

شما می‌توانید

اصطلاح موردنظر خود را میان آنهایی که تاکنون وارد شده‌اند، بیابید.

برای این کار کلیدواژه (مدخل) یا یکی از واژه‌های تعیین‌کننده‌ی اصطلاح موردنظر خود را در بخش جستجو بنویسید و دستور جستجو بدهید.

اما شما می‌توانید با

- پیشنهادِ اصطلاح‌های تازه،

- پیشنهادِ تکمیل و اصلاحِ اصطلاح‌های موجود و

- نظرهای اصلاحی و تکمیلی خود

این فرهنگ را پربار‌تر و به بهتر شدن این پایگاه یاری کنید.

بهترین شیوه برای همکاری با پایگاه، نام‌نویسی در آن است .

لطفا پیش از پیشنهاد اصطلاح تازه، با استفاده از بخش جستجو مطمئن شوید که آن اصط. در فرهنگ موجود نیست.

پیشنهادهای داده‌شده پس از بررسی در فرهنگ وارد می‌شوند و در معرض استفاده‌ی همگان قرار می‌گیرند.

توضیح مثال معنی اصطلاح

یکی از ورزش‌های زورخانه‌ای «سنگ‌زدن» است. در این ورزش پهلوانان دو تخته‌ی چوبی را بر روی سینه می‌برند و آن را همراه با شمارش مرشد جابه‌جا می‌کننددر گذشته این ورزش با دو تخته‌سنگ انجام می‌شده و هریک از پهلوانان بنا به توانایی خود سنگ مخصوصی داشت. اگر ورزشکاری سنگ پهلوان دیگری را به سینه می‌زد، احتمال داشت، آن سنگ به‌دلیل سنگینی زیادش به روی سینه‌ی او بیفتد و به او آسیب برساند. به همین دلیل در زورخانه‌ها گفته می‌شد: سنگ دیگری را به سینه نزن.

 این جمله به‌مرور زمان در مقام اصطلاح به زبان عموم راه یافته و معنی کنونی را یافته است.

- نمی‌دانم چه معجزه‌ای روی داده که این آقا یک‌باره آزادی‌خواه شده و سنگ دموکراسی را به سینه می‌زند!

- اولا هی منو از خوابت می‌ترسونی ... و سنگ یه مشت گدا رو به سینه می‌زنی. اگه این گداها دعاشون گیرا بود، برای خودشون دعا می‌کردن ... تا از گشنگی نمیرن.

(جعفر شهری – شکر تلخ)

از کسی آشکارا طرفداری/ پشتیبانی کردن؛

برای کسی/ چیزی تبلیغ کردن

سنگ کسی/ چیزی را به سینه زدن