استفاده‌کننده‌ی گرامی

این پایگاه اینترنتی برای گرد‌آوری اصطلاح‌های زبان فارسی و دری (فارسیِ رایج در افغانستان) بنیان‌گذاری شده است. برای هر اصطلاح:

- معنی یا معنی‌های آن و

- یک یا چند مثال داده می‌شود و

- تلاش می‌شود چگونگی پیدایش و دگرگونی آن پژوهش و ثبت شود.

شما می‌توانید

اصطلاح موردنظر خود را میان آنهایی که تاکنون وارد شده‌اند، بیابید.

برای این کار کلیدواژه (مدخل) یا یکی از واژه‌های تعیین‌کننده‌ی اصطلاح موردنظر خود را در بخش جستجو بنویسید و دستور جستجو بدهید.

اما شما می‌توانید با

- پیشنهادِ اصطلاح‌های تازه،

- پیشنهادِ تکمیل و اصلاحِ اصطلاح‌های موجود و

- نظرهای اصلاحی و تکمیلی خود

این فرهنگ را پربار‌تر و به بهتر شدن این پایگاه یاری کنید.

بهترین شیوه برای همکاری با پایگاه، نام‌نویسی در آن است .

لطفا پیش از پیشنهاد اصطلاح تازه، با استفاده از بخش جستجو مطمئن شوید که آن اصط. در فرهنگ موجود نیست.

پیشنهادهای داده‌شده پس از بررسی در فرهنگ وارد می‌شوند و در معرض استفاده‌ی همگان قرار می‌گیرند.

توضیح مثال معنی اصطلاح

علف خرس در بعضی از منابع نام دیگری برای درخت زالزالک دانسته شده که نزدیک به معنی داده‌شده در برهان قاطع است و وجه تسمیه‌ی آن نیز علاقه‌ی خرس به میوه‌ی زالزالک دانسته شده است: "«کیل» به‌کسر اول و سکون لام، نام میوه‌ایست صحرایی شبیه آلوچه و سیب کوچک و آن را در خراسان علف شیران و علف خرس گویند و ..."

    (برهان قاطع، جلد سوم)

فرهنگ معین توضیح متفاوتی برای این گیاه می‌دهد: "علفِ خرس یا سرخ‌ولیک گیاهی است از تیره‌ی مرکبان که خاص آفریقای  جنوبی است. این گیاه علفی و دارای برگ‌های مسطح  است که از کرک‌های سفید و سیاه  پوشیده شده است. گل‌هایش زرد یا زرد مایل به‌سبزند. نام‌های دیگر: مینای آفریقایی، آیی قولاغی، آیی اوتی."

(فرهنگ معین)

- پس از پایان جنگ رهایی‌بخش و تشکیل حکومت تازه، مثل علفِ خرس قهرمان جنگی از زمین سبز شد.

(بگذار خارستان بسوزد – یاشار کمال ترجمه‌ی دکتر ایرج نوبخت)

 

- آخه بی‌انصاف‌ها، مگه پول علف خرسه؟ من صبح تا شب جون می‌کنم تا چندرغاز درمی‌آرم، اونوقت شماها این‌جور هَدَرش می‌دین!

چیز فراوان و کم‌ارزش

علفِ خرس