استفاده‌کننده‌ی گرامی

این پایگاه اینترنتی برای گرد‌آوری اصطلاح‌های زبان فارسی و دری (فارسیِ رایج در افغانستان) بنیان‌گذاری شده است. برای هر اصطلاح:

- معنی یا معنی‌های آن و

- یک یا چند مثال داده می‌شود و

- تلاش می‌شود چگونگی پیدایش و دگرگونی آن پژوهش و ثبت شود.

شما می‌توانید

اصطلاح موردنظر خود را میان آنهایی که تاکنون وارد شده‌اند، بیابید.

برای این کار کلیدواژه (مدخل) یا یکی از واژه‌های تعیین‌کننده‌ی اصطلاح موردنظر خود را در بخش جستجو بنویسید و دستور جستجو بدهید.

اما شما می‌توانید با

- پیشنهادِ اصطلاح‌های تازه،

- پیشنهادِ تکمیل و اصلاحِ اصطلاح‌های موجود و

- نظرهای اصلاحی و تکمیلی خود

این فرهنگ را پربار‌تر و به بهتر شدن این پایگاه یاری کنید.

بهترین شیوه برای همکاری با پایگاه، نام‌نویسی در آن است .

لطفا پیش از پیشنهاد اصطلاح تازه، با استفاده از بخش جستجو مطمئن شوید که آن اصط. در فرهنگ موجود نیست.

پیشنهادهای داده‌شده پس از بررسی در فرهنگ وارد می‌شوند و در معرض استفاده‌ی همگان قرار می‌گیرند.

توضیح مثال معنی اصطلاح

مردی خری دید به گل نشسته. برای كمك دُم خر را گرفت و کشید. دُم از جا كنده شد. فغان از صاحب خر برخاست كه "تاوان بده!" .مرد فرار کرد و در هنگام فرار باعث سقط جنین زنی، مرگ بیماری و کوری رهگذری شد. مردِ کور، جوانِ پدرمرده و شوهر زنی که سقط کرده بود نیز به تعقیب او پرداختند. مردِ گریزان به خانه‌ی قاضی پناه برد. قاضی در آن ساعت با زنی خلوت كرده بود. چون رازش را فاش دید، چاره‌ در جانب‌داری از او یافت و در همه‌ی موارد چنان حکم‌های ناعادلانه‌ای به‌زیان شاکیان داد که صاحب خر برخاست و فریاد برآورد: "مرا شكایتی نیست، خر مرا از كُّرگی دُم نبوده است."

(خلاصه‌شده از کتاب کوچه – احمد شاملو)

وقتی دیدم برای چنین تقاضای ساده‌ای باید ده‌ها فرم پر کنم و موافقت اداره‌های مختلف را بگیرم، گفتم می‌دانید چیست؟ خر ما اصلا از کرّگی دم نداشت، من از خیرش گذشتم.

کنایه از چشم‌پوشی از ادعا/ مطالبه‌ی خود/ صرف‌نظر کردن از ادامه‌ی کاری به‌دلیل دشوار بودن یا زیان‌آور بودن ادامه‌ی آن

خر کسی از کرّگی دُم نداشتن