استفاده‌کننده‌ی گرامی

این پایگاه اینترنتی برای گرد‌آوری اصطلاح‌های زبان فارسی و دری (فارسیِ رایج در افغانستان) بنیان‌گذاری شده است. برای هر اصطلاح:

- معنی یا معنی‌های آن و

- یک یا چند مثال داده می‌شود و

- تلاش می‌شود چگونگی پیدایش و دگرگونی آن پژوهش و ثبت شود.

شما می‌توانید

اصطلاح موردنظر خود را میان آنهایی که تاکنون وارد شده‌اند، بیابید.

برای این کار کلیدواژه (مدخل) یا یکی از واژه‌های تعیین‌کننده‌ی اصطلاح موردنظر خود را در بخش جستجو بنویسید و دستور جستجو بدهید.

اما شما می‌توانید با

- پیشنهادِ اصطلاح‌های تازه،

- پیشنهادِ تکمیل و اصلاحِ اصطلاح‌های موجود و

- نظرهای اصلاحی و تکمیلی خود

این فرهنگ را پربار‌تر و به بهتر شدن این پایگاه یاری کنید.

بهترین شیوه برای همکاری با پایگاه، نام‌نویسی در آن است .

لطفا پیش از پیشنهاد اصطلاح تازه، با استفاده از بخش جستجو مطمئن شوید که آن اصط. در فرهنگ موجود نیست.

پیشنهادهای داده‌شده پس از بررسی در فرهنگ وارد می‌شوند و در معرض استفاده‌ی همگان قرار می‌گیرند.

توضیح مثال معنی اصطلاح

به‌تعبیری منظور از حلاج در این اصط. حسین‌ابن منصور حلاج، عارف نامی سده‌ها‌ی 3 و 4 هجری است که به‌اتهام کفر به‌شکل فجیعی به‌دار زده شد اما تا آخرین لحظه پایداری کرد:

".. در زمینه فرهنگ عامیانه نیز تاثیر حلاج به‌خوبی مشهود است چنان‌که امروزه وقتی سخن از پایداری کسی باشد، گفته می‌شود: چند مرده حلاجی؟ یعنی: ببینیم تاب‌وتوان تو چه‌میزان است."

(برگرفته از پایگاه باشگاه خبرنگاران جوان)

 

به‌تعبیر دیگری: " من ده مرده حلاجم. یعنی به‌قدر ده نفر حلاجی خواهم کرد و چون به‌قدر یک نفر هم کار نکرده است این کنایه مصطلح است."

(شرح زندگانی من یا تاریخ اجتماعی دوره قاجاریه - عبدالله مستوفی)

خوب، معلوم است! نفس‌تان از جای گرم درمی‌آید و خبری از وضع زندانیان بدبختی ندارید که دارند در سیاه‌چال‌های این رژیم می‌پوسند. اینجا در امنیت و آسایش قرار دارید و نسبت به دیگران قضاوت می‌کنید. اگر خودتان گیر می‌افتادید و شکنجه می‌شدید، معلوم می‌شد چندمرده حلاجید.

چه‌میزان پایداری داشتن

چندمرده حلاج بودن