استفاده‌کننده‌ی گرامی

این پایگاه اینترنتی برای گرد‌آوری اصطلاح‌های زبان فارسی و دری (فارسیِ رایج در افغانستان) بنیان‌گذاری شده است. برای هر اصطلاح:

- معنی یا معنی‌های آن و

- یک یا چند مثال داده می‌شود و

- تلاش می‌شود چگونگی پیدایش و دگرگونی آن پژوهش و ثبت شود.

شما می‌توانید

اصطلاح موردنظر خود را میان آنهایی که تاکنون وارد شده‌اند، بیابید.

برای این کار کلیدواژه (مدخل) یا یکی از واژه‌های تعیین‌کننده‌ی اصطلاح موردنظر خود را در بخش جستجو بنویسید و دستور جستجو بدهید.

اما شما می‌توانید با

- پیشنهادِ اصطلاح‌های تازه،

- پیشنهادِ تکمیل و اصلاحِ اصطلاح‌های موجود و

- نظرهای اصلاحی و تکمیلی خود

این فرهنگ را پربار‌تر و به بهتر شدن این پایگاه یاری کنید.

بهترین شیوه برای همکاری با پایگاه، نام‌نویسی در آن است .

لطفا پیش از پیشنهاد اصطلاح تازه، با استفاده از بخش جستجو مطمئن شوید که آن اصط. در فرهنگ موجود نیست.

پیشنهادهای داده‌شده پس از بررسی در فرهنگ وارد می‌شوند و در معرض استفاده‌ی همگان قرار می‌گیرند.

توضیح مثال معنی اصطلاح

← «غاز چراندان؛ غازچرانی کردن»

نگاه تحقیر‌آمیزی به مرد جوان کرد و گفت: "این فضولی‌ها به تو نیومده، برو غازتو بچرون!"

برو دنبال ولگردی‌ات؛ برو دنبال کارت

برو غازت را بچران!

این اصط. حکایت از این دارد که دست‌کم در زمان‌های قدیم غازچرانی کار بی‌اهمیت و سطح پایینی تلقی می‌شده است.

همچنین ← کشک خود را ساییدن/ سابیدن

- این شازده در تمام عمرش از ارث پدری زندگی کرده و غاز چرانده.

- تا دیروز غاز می‌چروند؛ حالا اومده اینجا رئیس شده و به ما دستور می‌ده.

- برو غازتو بچرون! این کارها از سر تو زیادیه.

بی‌کار/ عاطل‌وباطل بودن؛ ول گشتن

غاز چراندان؛ غازچرانی کردن

هروقت چیزی باب طبعش نبود، چندتا فحش چارواداری زیرلب غرغره می‌کرد و بعد با صدای بلند می‌گفت: گور بابای همه‌شون، می‌خوام سر به‌تن هیچ‌کدومشون نباشه.

حرفی را زیرلب/ نامفهوم تکرار کردن

غِرغِره کردن

1- در منزل شما به ما خیلی خوش گذشت، اما کم‌کم باید غزل خداحافظی را خواند و رفت.

2-این‌طور پیش برود، نه‌تنها آبروی چندین کرورساله‌ی من جلو سایر جک‌وجانورها می‌ریزد و دندان‌هایم را می‌شمرند، بلکه ممکن است خنجری از پشت به ما بزنند و نژاد برگزیده‌ی ما غزل خداحافظی را بخواند ...

(هدایت - قضیه‌ی زیر بته)

1- برای خداحافظی و رفتن از جایی خود را آماده کردن

2- مردن

غزل خداحافظی را خواندن

1- فیلم خیلی خنده‌داری بود.  تماشاگران تمام مدت غش‌وریسه می‌رفتند.

2- خانم‌بزرگ برای نوه‌های دختریش غش‌وریسه می‌ره.

1- خندیدن شدید وطولانی

2- سخت شیفته/ دوستدار کسی یا چیزی بودن

غش‌وریسه رفتن

اشاره به این است که غوره باید طی فرایندی مدت‌دار، ابتدا مرحله‌ی رسیدن و انگور شدن را بگذراند تا بتواند به مویز یا کشمش تبدیل شود.

- این پسره هنوز غوره نشده می‌خواهد مویز شود.

- چون آینه نورخیز گشتی‌، احسنت                              چون اره به خلق تیز گشتی احسنت

در کفش ادیبان جهان کردی پای                                 غوره نشده مویز گشتی‌، احسنت

(ملک‌الشعرای بهار)

- با وجود جوانی و خامی ادعای دانایی کردن

- عجله و بی تابی برای رسیدن به جاه و پست و مقام و ثروت داشتن

غوره نشده می‌خواهد مویز شود

غوره چکاندن/ چلاندن ← «آب‌غوره گرفتن»